دست نوشته های من

زندگی آتشگهی دیرینه پا بر جاست ... گر بیفروزیش رقص شعله اش تا بیکران ها پیداست

دست نوشته های من

زندگی آتشگهی دیرینه پا بر جاست ... گر بیفروزیش رقص شعله اش تا بیکران ها پیداست

اولین داستانک من

آن میوه ، میوه ی دانایی نبود بلکه میوه ی شیطان بود


آدم میوه ای را که حوا به او داده بود ، به دهانش نزدیک کرد . حرف های حوا او را به خوردن وا می داشت .

چشم هایش را بست و میوه را در دهانش قرار داد .
صدایی در درونش پیچید ...
- تو را دیگر وسوسه خواهم کرد ، تو را با غرایزت وسوسه می کنم
آدم از آن به بعد خود را پوشاند
- تو را به حسادت و خیانت می کشانم ...
از آن دم آدم حسد را بر خود حرام کرد و خیانت را گناه دانست .
- تو را وا می دارم که بهشت را فاسد کنی !
آدم فکر کرد و گریست ... می خواست بهشت برای فرزندانش باقی بماند . با ناله از خدا خواست :
- خدایا ، ما را از بهشت بیرون کن ! به همان دلیلی که می دانم و می دانی .
خدا خواسته را اجابت کرد و آدم و حوا را به زمین فرستاد .
آدم این کار را برای ما کرد

پ.ن : این اولین داستانکیه که خودم نوشتم ! نمی دونم خوب شده یا بد ولی هر چی باشه اولیه ...

نظرات 4 + ارسال نظر
واقعا دمت گرم جمعه 17 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 12:03 ق.ظ

تو که به این قشنگی داستانک می نویسی پس چرا داستانک های من رو ( کرم شب تاب / فقر ) رو از وب ما کپی کردی اشکال نداره ولی اسم وبلاگ من رو پایین داستان بنویس .

از دست من دلخور نشو یه چیز می گم خودت قضاوت کن اگه کسی دست نوشته هات رو بی اجازه برداره و به نام خودش کنه چه کار می کنی .

خداحافظ

بابا چیه ریختین روم ؟ هان ؟ خب شمات خودتون نمی دونین داستانک هاتون از کجان ؟ اونا ماله شما نیستن ! من اونا رو از سایت نورنار که ماله آقای عرفان نظرآهاری برداشتم که همه هم نوشته ی خود ایشونن و همینطور تو وبم تو نظر ها گفتم ! آقای نظر آهاری ملت اهل قلم می شناسنش و خیلی سرشناسه ...
وقتی اطلاعاتی از چیزی ندارین که توی وبتون می زنین همینه دیگه ! حتی نمی دونین کی نوشتش . البته ببخشید ها !

در ضمن دیگه این آخریه که نوشته ی خودم بود .

شیرین دوشنبه 20 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 02:41 ق.ظ http://sz1.blogfa.com

سلام دوست عزیز
ممنونم از حضور و نظرتون. سعی می کنم حتما پیشنهادتون رو به کار ببندم.
راستی داستا کوتاهتون زیبا بود
شاد باشید

مهران سه‌شنبه 21 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 05:14 ب.ظ http://www.taktree.blogfa.com

بوق بر این میوهه...
داستانک نویسیت هم خوبه شک نکن..

[ بدون نام ] دوشنبه 27 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 08:57 ب.ظ http://s-shahrokh.blogsky.com

داستان قشنگ بود زخم هم قشنگ تر ادامه بده ترشی نخوری یه چیزی میشی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد