دست نوشته های من

زندگی آتشگهی دیرینه پا بر جاست ... گر بیفروزیش رقص شعله اش تا بیکران ها پیداست

دست نوشته های من

زندگی آتشگهی دیرینه پا بر جاست ... گر بیفروزیش رقص شعله اش تا بیکران ها پیداست

بخشش

بر او ببخشایید
بر او که گاه گاه
پیوند دردناک وجودش را
با آب های راکد
و حفره های خالی از یاد می برد
و ابلهانه می پندار
که حق زیستن دارد
بر او ببخشایید
بر خشم بی تفاوت یک تصویر
که آرزوی دوردست تحرک
در دیدگان کاغذیش آب میشود
بر او ببخشایید
بر او که در سراسر تابوتش
جریان سرخ ماه گذر دارد
و عطر های منقلب شب
خواب هزار ساله اندامش را
آشفته میکند
بر او ببخشایید
بر او که از
درون متلاشیست
اما هنوز پوست چشمانش از تصور ذرات نور می سوزد
و گیسوان بیهده اش
نومیدوار از نفوذ نفسهای عشق می لرزد
ای ساکنان سرزمین ساده خوشبختی
ای همدمان پنجره های گشوده در باران
بر او ببخشایید
بر او ببخشایید
زیرا که مسحور است
زیرا که ریشه های هستی
بارآور شماست
در خاکهای غربت او نقب می زنند
و قلب زود باور او را
با ضربه های موذی حسرت
در کنج سینه اش متورم می سازند
 

فروغ فرخزاد / دفتر تولدی دیگر / او را ببخشایید




نظرات 4 + ارسال نظر
مهران دوشنبه 16 دی‌ماه سال 1387 ساعت 12:21 ق.ظ http://taktree.blogfa.com

وای.. خیلی عالی بود.. خیلی خیلی..

من به شخصه غم تو دلم نشست.. غصه دار شدم!

جیمزی دوشنبه 16 دی‌ماه سال 1387 ساعت 12:27 ق.ظ http://www.Pinkyoyo.blogfa.com

همم... این شعر امشب به من و یه نفر دیگه خیلی چسبید عمو آلفرد!
موفق باشی! :flower:

مهران جمعه 20 دی‌ماه سال 1387 ساعت 04:09 ب.ظ http://taktree.blogfa.com

قالب قبلی هم قشنگ بودا!

سهراب جمعه 20 دی‌ماه سال 1387 ساعت 04:47 ب.ظ http://igw.blogsky.com

اینا که نوشتی فارسی بود ؟ :D

نمیدونم چرا نمیتونم با فروغ ارتباط برقرار کنم !

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد